آرمیتا شدن قیمت دارد
یاد شبهایی که خواب پدر را می بینی و فکر میکنی تمام روزهای نبودنش کابوس بوده ولی صبح که چشم باز می کنی یادت می افتد این دنیا همان دنیاست همان دنیای بی بابا...
یاد شبهایی که خواب پدر را می بینی و فکر میکنی تمام روزهای نبودنش کابوس بوده ولی صبح که چشم باز می کنی یادت می افتد این دنیا همان دنیاست همان دنیای بی بابا...
برادران خودشان را پسر خاله معرفی کرده بودند. یعنی من با نام (سکینه نوری) خاله مصطفی (بشیر زمانی) و مادر مجتبی (جواد رضایی) بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان.
قال الصادق علیه السلام :
ثَلاثَهٌ یَشکُونَ اِلَی اللهِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ مَسجِدٌ خَرابٌ لا یُصَلّی فیهِ اَهلُهُ وَ عالِمٌ بَینَ جُهّالٍ وَ مُصحَفٌ مُعَلَّقٌ قَد وَقَعَ عَلَیهِ الغُبارُ لا یُقرَاُ فیهِ
سه گروه نزد خدا شکایت می برند : مسجد ویرانی که مردم در آن نماز نخوانند، عالمی که بین جاهلان تنها بماند و قرآن رها شده و غبار گرفته ای که خوانده نمی شود.