شهید مهران شکاریان؛ وصیت های جاودان
کسی که برای خدا در میدان نبرد می رود ترسی در دل ندارد و از شهید شدن در راه خدا هیچ هراسی ندارد .ای برادران نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.
سردار شهید مهران شکاریان در سال 1347 در خانواده ای مذهبی متولد شد،از مادر شهید درباره تولد فرزندش نقل شده است که در آخرین ماه بارداری ایشان،دچار حادثه می شود. برای اینکه اتفاق ناگواری برای فرزند داخل رحم پیش نیاید به ائمه اطهار متوسل می شود.
از عنایات آن بزرگواران ،تقدیر شهید چنین بود که به سلامتی از آن مهلکه به در آید تا سرنوشت او در کربلای سرخ ایران رقم بخورد،او از همان نوجوانی به آداب مذهبی علاقمند بود و در جریان انقلاب با حضور در تظاهرات و صحنه های مبارزاتی ،نقش موثری از خود ایفا نمود.
با پیروزی انقلاب اسلامی در جلسات بسیج حضور مستمر داشت ،او که از ابتدای جنگ تحمیلی خود را به سنگرهای دفاع رسانده بود در سال 1362 وارد سپاه شد و با توجه به شایستگی هایش به سمت معاون گردان نائل آمد.
روحیه بسیار بالا ،شجاعت و ازهمه مهمتر هوش سرشار در نحوه طراحی عملیات ها از او فرماندهی کم نظیر ساخت ،سرانجام سردار مهران شکاریان در 22مرداد 66 در خط پدافندی فاو در اثر برخورد ترکش به سرش به خیل شهدای راه خدا پیوست .و پیکرش را درآرامگاه گله محله بابل به خاک سپردند.
وصیتنامه سردار شهید مهران شکاریان
آنقدربه جبهه می روم تا شربت شهادت بنوشم
به نام خداوند بخشنده مهربان و درهم کوبنده ستمگران
با درود و سلام بر امام امت خمینی بت شکن و پیر جماران که کاخ ستمگران را به لرزه در آورده ،ما را از خواب غفلت بیدار کرد و به سوی الله دعوت کرد.
درود و سلام بر شهیدان کربلای حسینی و کربلای ایران که عاشقانه جان دادند و در راه خدا شهید شدند و به کام خود رسیدند.
و درود و سلام بر رزمندگان اسلام و درود و سلام بر شما امت شهید پرور ایران.
من بر خود واجب دانستم که در این جنگ که آزمایشی از سوی خدا بر بندگانش شرکت کنم ، من به صدای لبیک یا حسین (ع)لبیک گفتم و راهی جبهه حق بر علیه باطل شدم و آنقدربه جبهه خواهم رفت تا شربت شهادت بنوشم و من نمی خواهم در بستر یا در رختخواب ذلت بمیرم ،می خواهم مثل امام حسین (ع) در میدان نبرد شهید شوم چون راه الله را در پیش گرفتیم.
ای برادر نکند در رختخواب ذلت بمیری
کسی که برای خدا در میدان نبرد می رود ترسی در دل ندارد و از شهید شدن در راه خدا هیچ هراسی ندارد .ای برادران نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.
ای برادر نکند در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه حسین(ع) با هدف شهید شدند.
ای مادران مبادا از رفتن فرزند خود به جبهه جلو گیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب(س) را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود.
مانند مادر وهب جسد فرزندتان را تحویل نگیرید
همه مثل خاندان وهب جوانان تان را به جبهه بفرستید و وقتی که فرزندان شما شهید شده اند و حتی جسد او را هم تحویل نگرفته اید ناراحت نباشید ،زیرا مادر وهب فرمود :سری را که در راه اسلام داده ام پس نمی گیرم ،شما هم مثل مادر وهب باشید و جسد او را تحویل نگیرید.
من با خدای خود عهد می نمایم که تا آخرین قطره خونم از اسلام و میهن اسلامی دفاع کنم ،این انقلاب اسلامی برابر است با نبرد حسین زمان با یزید زمان و این انقلاب اسلامی ایران مدیون هزاران شهید به خون غلطیده ای است که مردانه علیه باطل جنگیدند و عاشقانه شهید شدند تا اینکه انقلاب اسلامی ما توانسته است به این شکوه و جلال به جهانیان عرضه شود.
تا کربلا نگیریم به خانه برنگردیم
پدر و مادرم وقتی خبر شهادت من به گوش شما رسید ناراحت نشوید و گریه و زاری نکنید مگر از حسین (ع) و علی (ع) و دیگر امامان بالاتر هستم.
برای حسین گریه کنید که کافران سر امام عزیز ما را از بدنش جدا کردند و به شهرها برای تماشای مردم بردند، برای او گریه کنید و یا به جای گریه کردن نماز بخوانید و راه حسین را ادامه بدهید و مساجد را خالی نگذارید .
از خدا بزرگ می خواهم که گناهانم را ببخشد و مرا نیز جزء یاران امام حسین(ع)قرار دهد و خدایا باید قبر امام را در بغل بگیریم یا اینکه شهادت را نصیب ما کنی .
خدایا این صدای قشنگ رزمندگان ما را بجای بیاور ! صدای رزمندگان این است:تا کربلا نگیریم به خانه برنگردیم.
یا باید مثل حسین در میدان نبرد کشته شویم .
خدایا ! من با امام خمینی میثاق بسته ام و به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده ام کنند دست از او نخواهم کشید .
- ۹۵/۰۵/۲۴