پایگاه فرهنگی مذهبی شهدای رضوان

زندگی نامه شهدای منطقه نوق رفسنجان

پایگاه فرهنگی مذهبی شهدای رضوان

زندگی نامه شهدای منطقه نوق رفسنجان

مشخصات بلاگ
پایگاه فرهنگی مذهبی شهدای رضوان

(((نثار ترفیع مقام عالی حضرت صادق الائمه صلوات )))

پایگاه فرهنگی مذهبی شهدای رضوان

زندگی نامه شهدای منطقه نوق رفسنجان

شهدای دهستان رضوان

شهدای بخش فردوس

شهدای بخش نوق

آخرین نظرات

زندگی نامه شهید حاج یونس زنگی آبادی

چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۷ ب.ظ

خاک شلمچه و عملیات کربلای ۵ باشکوه‌ترین فراز زندگی شهید زنده، حاج یونس زنگی آبادی است. حماسه شورانگیز حاج یونس در این عملیات نام او را برای همیشه در کنار نام سرداران رشید اسلام و مردان بزرگ ایران زمین، جاودانه کرده است؛ باشد که در سالروز شهادتش حیاتی دیگر به جان مرده‌مان ‌بخشد. 

«یونس زنگی آبادی» سال 1340خورشیدی در خانواده ای مستضعف و  متدین در روستای« زنگی آباد»در «کرمان »به دنیا آمد .پدرش «ملاحسین» مردی  مومن و عاشق اهل بیت بود ...

وقتی در سن هفتاد و پنج سالگی از دنیا رفت یونس  دوازده سال بیشتر نداشت .پس از پدر ؛مادر خانواده با سختی و مشقت برای  تامین معاش زندگی همت کرد .

از این پس ؛یونس نوجوان برای کمک به هزینه زندگی در کنار درس خواندن ؛به  کارگری روی آورد .با شروع زمزمه های انقلاب در حالی که دانش آموز دبیرستانی  بود در تظاهرات و حرکت های انقلابی نقش جدی داشت.
باپیروزی انقلاب اسلامی به کردستان رفت و در سال1360 لباس سبز پاسداری را رسمابه تن کرد .
تدبیر ؛شجاعت و جسارت او درعملیات مختلف باعث شد تا او رافرماندهی بنامیم  که تمام زندگی اش در جبهه های جنگ خلاصه می شد .خاک شلمچه و عملیات کربلای  پنج باشکوه ترین فراز زندگی سردار شهید حاج یونس
 زنگی آبادی بود .حماسه شور انگیز حاج یونس در این عملیات ؛نام زیبای او را  برای همیشه در کنار نام مردان بزرگ این سرزمین جاودانه کرد .از یونس دو  فرزند به نام های مصطفی و فاطمه به یادگار مانده است .

زنگی آبادی به روایت همسرش


مادر حاج یونس ،خاله من بود و فقط دو تا پسر داشت :حاج یونس و مرتضی .خاله ام چون دختر نداشت ،مرا مثل دخترش می دانست .اگر برای بچه های خودش لباس می خرید ،همیشه برای من هم چیزی می خرید .من یادم نمی آید که مثلا مادر خودم برایم کفش خریده باشد. همیشه مادر حاج یونس برایم خرید می کرد .روزهای عید هم برایم پیراهنی یا چادری می آورد .از همان بچگی ،با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم .در دورانی که من دانش آموز مدرسه راهنمایی بودم ،حاج یونس محصل دبیرستان بود .وقتی به خانه شان می رفتیم ،چون من دست چپی بودم ،می گفت همه تکلیفهای مرا باید پاکنویس کنی .اگر فرصت می شد ،در همان خانه شان پاکنویس می کردم ؛و گر نه تکلیفهایشان را علامت می زد و به خاله ام می داد و می گفت :ببر این تکلیفها را بده ،بگو پاکنویس کند .

در همان زمانها بود که من فهمیدم او رساله امام را دارد .یک دفعه که به خانه ما آمده بود ،به من گفت :من رساله امام را دارم .به شرط اینکه هیچ کس نفهمد ،می دهم تا تو هم بخوانی .خودم شبها آن را می خوانم .تو هم روزها برو و از زیر کاههای کاهدانی ،کتاب را بر دار و بخوان .

هنوز هم همان رساله امام را می خواندیم ،در خانه مان هست .
موقعی که حاج یونس به کلاس دوم دبیرستان می رفت ،من سوم راهنمایی بودم .روزی با ناراحتی به خانه ما آمد و به مادرم گفت :خاله ،دخترت که به مدرسه می رود ،اگر خواستند عکس بدون رو سری یا بی چادر بگیرند ،بگو عکس بر ندارد .

روز دیگر هم امد و گفت :اصلا امروز نگذار دخترت به مدرسه برود .امروز می خوانند رژه بروند .
من از همان کودکی هم فهمیدم که حاج یونس در سطح خیلی با لایی است.

بعد از اینکه دوره راهنمایی حاج یونس تمام شد ،چون توی زنگی آباد دبیرستان نبود ،خاله ام حاج یونس و برادرش را بر داشت و رفتند کرمان .در آنجا اتاق کوچکی در خیابان سر باز اجاره کردند .خاله ام برای تامین کمک خرجی ،به خانه یکی از همان معلمهایی که در زنگی آباد بچه هایشان را مادری می کرد ،می رفت و کار می کرد و کرایه اتاقی را که اجاره کرده بود ،در می آورد .اما وقتی حاج یونس سوم دبیرستان را تمام کرد ،مادر حاج یونس به خاطر مشکلات زندگی و سختیهایی که وجود داشت ،دو باره به زنگی آباد بر گشت .حاج یونس هم مجبور شد سال آخر دبیرستان را خودش به تنهایی در یک اتاق کوچکی که اجاره کرده بود ،زندگی کند .

  • خادم الشهداء

نظرات  (۱)

  • مرتضی زمانی حیدرلو
  • چه وبلاگ با صفایی.ممنون از زحماتتان

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی