یکی را دیدم که پشت به من خوابیده و پوتینهایش از زیر پتو بیرون زده بود. دیگر طاقت نیاوردم. جلوتر رفتم، اسلحهام را روی ضامن گذاشتم و کلاه آهنی را از سرم برداشتم. گوشۀ پتویش را کنار زدم و زیر آن رفتم.
یکی را دیدم که پشت به من خوابیده و پوتینهایش از زیر پتو بیرون زده بود. دیگر طاقت نیاوردم. جلوتر رفتم، اسلحهام را روی ضامن گذاشتم و کلاه آهنی را از سرم برداشتم. گوشۀ پتویش را کنار زدم و زیر آن رفتم.
اگر چه تاریخ در گذر زمان تکرار میشود، اما این بار فرزندان نهضت کربلا نگذاشتند دوباره حرمی غارت و اهل بیت به اسارت گرفته شوند. فرزندانی که از همه تعلقاتشان گذشتند ...
حرف های مرحمت رئیس جمهور را تحت تأثیر قرار می دهد و ایشان دست خطی با این مضمون می نویسد که «مرحمت عزیز می تواند بدون محدودیت به منطقه اعزام شود.»